تصاوير منتخب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پروژه عقلانیت و معنویت» ثبت شده است

۱

جایگاه عقل در منابع اسلامی

جایگاه عقل در منابع اسلامی

  


در قرآن کریم عنایت ویژه ای به فراگیری علمّ و تفقّه و تدبّر شده است

:«مشتقات «علم»779 بار،«عقل» 4بار،«فقه»20بار،«فکر»18بار،

«ذکر»274بار،«تدبّر»4بار،و«لبّ»16بار آمده است».

«عقل»نعمتی است که خداوند به انسانها (به استثنای دیوانگان و...)ارزانی داشته،و«تعقّل»نکردن در این دنیا انسان را در آخرت سرافکنده خواهد کرد چنانکه عدّه ای از جهنّمیان «عدم تعقّل» را سبب ورودشان به «آتش» می دانند:«لوکنّا نسمع أو نعقل ما کنّا فی أصحاب السّعیر» 

در سوره «زمر» خداوند متعالﷻ «بندگان» خویش را کسانی می داند که صاحبان عقلند و بهترین سخنان را بعد از گوش فرا دادن پیروی می کنند:«فبشرّ عباد الّذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه أولئک الّذین هداهم الله و أولئک هم اولو الالباب» 

خداوند ﷻ در سوره آل عمران صاحبان عقل را کسانی معرّفی می کند که خداوند را در تمامی حالات به یاد می آورند و در خلقت آسمان ها و زمین «تفکّر» می کنند. 

در سوره ذاریات سیرآفاقی و انفسی بیان شده است:«وفی الأرض آیات للموقنین و فی أنفسکم أفلا تبصرون» 

-روایات

أمیر المؤمنین ع فلسفه بعثت پیامبران را آشکار کردن گنجینه های عقل انسان ها می داند: 

ویثیروا لهم دفائن العقول 

در روایتی پیامبرأعظم ص می فرمایند عقل وسیله ای است که بوسیله آن انسان حق و باطل را تشخیص داده و از هم جدا می کند: العقل نور فی القلب یفرق به بین الحق و الباطل 

در روایتی دیگر عقل را به چیزی معنا کرده اند که بدان وسیله خداوندعبادت می شود العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان  عقل وتعقّل را هم می توان منبعی برای سیر آفاقی دانست هم منبعی برای سیر انفسی،

 در روایاتی که از اهل بیت ع به ما رسیده است نیز به این نکته اشاره شده است که با عقل هایتان خدا را تصدیق کنید ، شاید منظور از این امر همان توجّه به ماورای عقل باشد که توسط عقل صورت می گیرد و همان سیر آفاقی است: « بالعقول یعتقد التصدیق بالله  

امیر المومنین ع می فرمایند:هرگاه خداوند خیر بنده اش را بخواهد،خردی استوار به او می بخشد:« إذا أراد الله بعبد خیرا منحه عقلا قویما  و نیز فرموده اند ارزش هر انسانی خردمندی اوست: قیمه کلّ امرء عقله .

منابع:

- ملک،10

  - زمر،17و18

  - آل عمران،190و191.

  - ذاریات 20و 21

  - نهج البلاغه،خطبه 1،ص43.

  - حسن بن ابى الحسن دیلمى، إرشاد القلوب، دو جلد در یک مجلد، انتشارات شریف رضى، 1412 هجرى قمرى‏ 1،ص198

شیخ صدوق، معانی الأخبار، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1361 هجرى شمسی،ص240

  - شیخ صدوق، التوحید، یک جلد، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1398 هجرى قمرى (1357 شمسى ص40.

  - عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، یک جلد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسی، ص50.

  - غرر الحکم،ص50


 نویسنده: سلطان علی نایبی




۰

نقدی بر معنویت آقای ملکیان (1) / پروژه عقلانیت و معنویت/ سلطان علی نایبی

معرفت شناسی معنویت معنویت اسلامی

نقدی بر معنویت آقای ملکیان (1) / پروژه عقلانیت و معنویت/ سلطان علی نایبی

نایبی 1

نقد معنویت آقای ملکیان

نکته ای که باید مطرح کرد این است که معنویت مطلوب مطلوب به نظر نگارنده معنویّتی است که در قدم اوّل پرده از حقیقت بردارد. و انسان را با حقیقت مواجه سازد.حال اگر این معنویت به انسان آرامش داد فبها اگر هم آرامش نداد، اشکالی ندارد لا اقلّ بازتابی از حقیقت را به ما نشان داده است.

اگر همّ و غمّ یک «سالک »این باشد که پرده از اسرارعالم بردارد و بداند بالاخره این عالم «قافله سالار » و « مدبّری»دارد و غایتی برای این عالم متصوّر است و به آن غایت طیّ طریق نماید، و درک این حقیقت نماید او در اوّل و آخر راهش یک «سالک معنوی» و« انسان به تمام معنوی»است.

امّا اگر منظور از«معنویت» فقط رسیدن به آرامش باشد، در این صورت اگر اورا انسانی بدنبال معنویت بدانیم،خیلی مناسب سخن نگفته ایم.چنین انسانی در بهترین حالتش یک انسان روان پریش است که برای کاستن دردها و رنجهای خود یا دیگران می خواهد طریقی را بپیماید که فقط درد و رنجی را بکاهد یا از بین ببرد برای او یافتن حقیقت معنایی ندارد.

کسی که به حقیقت دنیا نیندیشد، و « غایت عالم دنیوی » را مد نظر نداشته باشد، او یک انسان معنوی نیست. هر چند در تعاریف برخی پژوهشگران به معنویت معنایی عام داده شده است.

و اینکه می گویند «فرقه های نوظهور معنوی» به جای آن اگر بگویند:« فرقه های نو ظهورمتفاوت با ادیان سنّتی» بهتر است، چون این فرقه ها «معنویتی » ندارند. یک سری افکار پریشان و اعمال بدون پشتوانه استدلال عقلانی و عرفانی در خور توجّه.

«معنویت»، اگر پرده از حقیقتی نگشاید مانند « مدرنیزه شده عالم» فقط جهت برآورده شدن یکی از خواسته های بشری است منتها از نوع «نیازهای روحانی» . که با این آرامش بهتر بتوان به «تمایلات مادّی » رسید که می شود مقدّمه ای برای بهتر و بیشتر استفاده کردن از مادیّات .

که این امر را در سیره «اوشو» می بینیم.

«معنویت» بدون «حقیقت» ، در خدمت سکولار ها  و نظام سرمایه داری است که بهتر بتوانند از هجوم آنان به «تمایلات نفسانی» پشتیبانی کند، تا احساس شرم نکنند.

در این نوع معنویت از ارتباطات جنسی آزاد هیچ ابایی نیست، بنابراین می توان این نوع از «معنویت» راملحق به همان «نظام سرمایه داری» دانست.

«معنویت» همان طوری که از نامش پیداست ، باید راهی باشد تا انسان ناسوتی وخاکی را به عالم معنا سوق دهد ، نه اینکه دو پای بشر را همچنان در خاک نگه دارد و صرفا پوششی باشد از جنس «روحانی» تا او بیشتر بتواند به تمایلات مادی خویش برسد.

«معنویتی» که «جناب آقای ملکیان» در « پروژه عقلانیت  و معنویت» مطرح می کنند، از این سنخ است، معنویتی نیست که پرده از حقیقتی بردارد یا انسان را به عالم معنا سوق دهد یا حالتی معنوی که سرشار از رسیدن به حقیقت است برای او ایجاد کند. بلکه همین که انسان از زندگی خویش شادی حاصل کرد و امیدوار بود (به عبارتی خودکشی نکرد و به زندگی فعلی خوش بود) می شود معنویتی کامل برای او.حال این معنویت او را به خدا و عالم معنا سوق می دهد چنین رسالتی ندارد.

«معنویت مطلوب از منظر اسلام» معنویتی است که بر طبق «شریعت» راه های باطنی که «طریقت» باشد را پیش روی «سالک»قرار دهد تا او بتواند ،«شریعت » را انجام داده و به مقام های باطنی که «طریقت» باشد، راه برد و از آن جا خود را به «حقیقت» برساند.

لذا پلّه های «شریعت» ، «طریقت» ،«حقیقت» کاملا حساب شده و دقیق است.

این چنین معنویتی هم از پشتوانه عقلانی برخوردار است ، و هم فرصتی جدید پیش روی انسان می نهد، و بشر خاکی را از خاک به افلاک می کشاند ، نه اینکه به او حالتی بدهد که فقط بتواند به زندگی بخندد وهمین «خنده به زندگی» ، «غایت معنوی» او باشد.

در «معنویت اسلامی » انسانی که به مقام های معنوی رسید، باکی ندارد که زندگی دنیا بر او «ناآرام » جلوه کند او به «حقیقت» رسیده است و « آرام » است. و کسی که به حقیقت رسیده هیچ طوفانی او را متزلزل نمی کند، لذّت رسیدن به حقیقت چنان آرامشی به انسان می دهد که او را از هرگونه «معنویت مادّی گرا» بی نیازمی نماید.

در «معنویت اسلامی» ، «آرامش » از توابع و لوازم«رسیدن به حقیقت» است نه اینکه هدف غایی «معنویت اسلامی» ، «آرامش » باشد بدون چشم داشت به «وصول حقیقت».


سبک زندگی اسلامی

زندگی یک مسلمان نمی تواند از ارزش های او عاری باشد،لازم است هر فرد مسلمان تمام ارکان حیات خویش را با ارزشهای زیبای اسلامی تطبیق دهد.

بایگانی

پربحث ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده