تصاوير منتخب

۳۴ مطلب توسط «سلطان علی نایبی» ثبت شده است

۱

مدیریت لذت در اسلام

سبک زندگی اسلامی بهداشت در اسلام

مدیریت لذت در اسلام

سلطان علی نایبی

در دین مقدس اسلام «لذت ها » مدیریت شده نه این که حذف شده باشد.

در لذت های جنسی امر به ازدواج شده : النکاح سنتی... در لذت های شکمی و غذایی امر به کم خوری شده است.

اما آن چه امروز در فرهنگ مدرن غربی رایج است این است که در اکثر کلیپ های خودشان فقط لذت های جنسی یا شکمی یا ... را برجسته می کنند و خاستگاه این نوع نگاه همان تفکر ماتریالیستی است که حتی برای دنیای انسان ها نیز مضر است.

اکثر کسانی که در روابط جنسی خودشان منظم نیستند(بی بند و بار Promiscuity) دچار مشکلات فراوانی می شوند از جمله «ایدز »یا انتقال «ویروس زیکا» در برزیل ... 

همچنین انسان های پرخور برای رفع مشکلاتشان روی به جراحی می آورند که چربی های اضافی را کم کنند اما این مساله باعث عواقب و عوارض جراحی شده و در پاره ای موارد منجر به فوت می شود.

 این در حالی است که پیامبر ص می فرماید:

یَّاکُمْ وَفُضُولَ المَطْعَمِ؛ فإنَّهُ یَسِمُ القَلْبَ بِالقَسوةِ، وَیُبْطِئُ بِالجَوارِحِ عَنِ الطّاعَةِ، وَیُصِمُّ الهِمَمَ عَنْ سَمَاعِ المَوْعِظَةِ.


از پرخورى بپرهیزید که دل را سخت مى‏‌کند، و اعضاى بدن را در اطاعت خدا تنبل مى‏‌سازد، و همّتها را از شنیدن پند و اندرز کر مى‏‌کند.


«بحار الأنوار، جلد 77، صفحه 182»


بنابر این دین مبین اسلام هرگز با لذت ها مخالفت نمی کند بلکه تمام هم وغم آن کنترل لذت ها ودرک لذت کم خطر و پر فایده است که همان لذت معنویت است.

که امام معصوم می فرماید و «اذقنی حلاوه ذکرک ....(دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان).

که در این دعا از خداوند لذت عبادت خواسته شده است.

۰

اخلاق مدرن و دور شدن انسان ها از هم

از آثار منفی مدرنیته این است که انسان ها بیشتر از یکدیگر دور می شوند.

زیاد شدن ساعات کاری حتی زیاد شدن تفریحات فردی از قبیل : وسایل الکترونیکی چون :موبایل و تبلت و کامپیوتر و در کل زنجیرهایی که مدرنیته به دور انسان می بندد بسیاری از اوقات او را اشغال می کند و نمی گذارد آن چنان که باید به اطرافش نگاه کند.

چاره کار این است که  اسلامی بیندیشیم  و عمل کنیم.

۱

امیر المومنین علی ع ندای درون عدالت خواهان

سبک زندگی اسلامی

امیر المومنین علی ع ندای درون عدالت خواهان

عید غدیر خم جشن عدالت است.

علی ع آمده است تا به یتیمان بگوید پدری برایتان آمده...

پدری برای عدالت... پدری برای همه ... آری این کوفه است که شب ها صدای پای علی ع را بهتر تشخیص می دهد زیرا مرد عدالت در این ساعات برای دلنوازی بینوایان، خرامان خرامان به خرابه ها و ویرانه ها سر می زند.

چاه های کوفه درد دل علی ع را می شنوند...

مرد عدالت تنهاست... اما عدالت تنها نیست... 

عدالت پدر دارد.

عدالت علی ع را دارد.

و اینک .... 

و در این دنیای خسته تر از همیشه 

عدالت در زیر هزاران چتر رنگارنگ پنهان شده...

عدالت یتیم است...

ای شیعه هنگامه بلند شدن است.

اگر نمی توانی علی ع باشی

ابوذر شدن را یاد بگیر.



........................

«سلطان علی نایبی»

عید غدیر 1439 ق.

۱

هستی شناسی اسلامی/ بخش اول

هستی شناسی اسلامی

نویسنده: سلطان علی نایبی 


1- مخلوق بودن جهان هستی

جهان هستی مخلوق خداست، و تمام کائنات هماره از فیض الهی بهره مند می‌شوند. آیات بسیاری از قرآن کریم که واژه خلق » در آنها بکار رفته است اشاره بدین مهم(مخلوق بودن جهان هستی) دارند: در سوره بقره می‌فرماید:«هُوَ الَّذی خَلَقَ‏ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم‏ ؛  او همان خدایی است که برای شما آن چه در زمین است را تماماً آفرید سپس آسمانهای هفت گانه را گسترانید واو به هر چیزی داناست». 

در سوره اعراف می¬فرماید: همانا پروردگار شما همان خدایی است که آسمان¬ها و زمین را در شش روز پدید آورد همان امر خلقت و نظام جهان در دست خداست:إِنَّ رَبَّکُمُ‏ اللَّهُ‏ الَّذی‏ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّةِ أَیَّامٍ...  أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین.  

قرآن کریم نیز این جهان بینی را به کافران گوشزد می‌کند که آیا شما به خدایی کفرمی ورزید که «زمین» را در دو روز آفرید:« قُلْ أإِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی‏ یَوْمَیْنِ‏ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِکَ رَبُّ الْعالَمین.  

 اوّلین نکته مهم پیرامون جهان هستی این است که آن را «خلقت» بدانیم نه «طبیعت خود روییده». اشاره ای اجمالی به این مبحث ضروری به نظر می‌رسد که از علل اصلی انحراف علوم آکادامیک ودانشگاهی به سوی «الحاد» و «دوری ازخدا» همین بحث «هستی شناسی»است. مادامی که یک دانشمند مبدأ جهان آفرینش را فاعلی هوشمند نداند، وپیدایش این جهان را «تصادف محض» پنداردوپیچیدگی خلقت انسان را با «فرضیه داروین» تبیین کند، چنین علمی هرگز «جنبه خدایی» به خویش نمی‌گیرد. همین امر سبب شده است که علمای بزرگوار اسلام بر جنبه «هستی شناسی اسلامی» پافشاری بیشتری داشته باشند، چرا که مبنای «بندگی» بر این اصل اصیل استوار است که جهان مبدأ و منشأیی هوشمند دارد که از علم مطلق برخوردار است. آیت الله جوادی آملی نیز در مورداسلامی کردن علوم دانشگاهی می‌فرمایند:«اگر خواستیم علوم تجربی و متون درسی دانشگاه ها  اسلامی گردد باید اولا: عنوان «طبیعت» برداشته شود وبه جای آن عنوان«خلقت» قرار گیرد. ثانیاً: عنوان «خالق» که مبدأ فاعلی است ملحوظ باشد؛ یعنی آفریدگارحکیم صحنه «خلقت» را چنین قرار داده است که دارای آثار و خواص ویژه ای باشند.  ثالثاً: هدف خلقت که پرستش خدا و گسترش عدل و داد است به عنوان مبدأ غایی منظور شود... ». 

واژه «خلقت» و «خالق» در بدونظر شاید تنها دو کلمه ای بیش نیاید، امّا این دو کلمه اگر اساس علومی را تشکیل دهند می‌توانند تمام آن علوم را متغیّر سازندچرا که مبانی علوم بر اساس «طبیعت» یا «خلقت» بنا نهاده می‌شود، که التزام به هریک می‌تواند نگرش و روش ما را در علوم به کلّی متحوّل سازد. 


۰

هدف مشخص عامل ثبات زندگی

دلنوشته جوانان

هدف مشخص عامل ثبات زندگی

اکثر مشکلات بیشتر انسان ها خصوصا جوانان از این نشأت می گیرد که هدف مشخص در زندگی ندارند.

دائما از این شاخه به آن شاخه می روند...

شغل عوض می کنند،شهر عوض می کنند... کشور عوض می کنند... دائما در حال اذیت کردن خودشان هستند.هدف مشخص در زندگی ندارند.

رسیدن به قله های موفقیت،استقامت،نظم و برنامه می خواهد.

البته کسانی که ازدواج می کنند باید همسری همیار و همکار داشته باشند وگرنه دچار مشکلات جدی می شوند و مجبورند به خاطر یک لقمه نان بی ارزش دست از اهداف والا بردارند.

۲

نگاه درست

اکثر اشتباهات انسان ها به دلیل این است که نگاه درست به مساله ندارند.


نگاه درست یعنی به مساله ازتمامی زوایای زمانی ، و تمامی ابعاد و اثرات آن توجه شود و همه راه حل ها بررسی و بهترین راه حل مورد عنایت قرار گیرد نه این که چون دندان درد شدید دارد پس زودتر با انبر یا چیز دیگر آن را کشید.


«سلطان علی نایبی».


۳

شهرت اعتیاد جدید دنیای مدرن

شهرت  اعتیاد جدید دنیای مدرن

خیلی ها در فضای اینستاگرام و ... به دنبال شهرت هستند و دست به هر کاری می زنند.


آیا دنیای مدرن این اعتیاد تازه و مریضی روانی تازه  را به وجود آورده ؟! مریضی شهرت... آن هم به هر قیمتی!؟

 به قیمت تغییر نامناسب ظاهر و یا افشای اطلاعات خانوادگی و یا ... حرکات غیر قابل گفتن و نوشتن...

این بشر خسته از این دنیای خسته تر از خودش چه می خواهد؟!

این بشر از خودش چه می خواهد؟!



۰

سبک اقتصاد اسلامی/2/ کمک به مستمندان علاوه بر زکات و خمس

نویسنده: سلطان علی نایبی

گاهی  شخص چون در یک سیستم اقتصادی ای قرار دارد که درآن فاصله طبقاتی هر روز پررنگ تر می‌شود. به ثروت هنگفتی دست می‌یابد، او ممکن است زکات وخمسش را هم بپردازد امّا آیا حقّ تکاثر دارد؟!

سیستم اقتصادی طوری طرّاحی شده که مثلا صاحب یک شرکت کامپیوتری به ثروتی دست پیدا کند که روزانه هزاران برابر یک فرد متوسط درآمد داشته باشد. 

آیا از منظر اسلام این مطلب صحیح است که بگوییم شخص ثروتمندی که زکات و خمسش را پرداخت کرده است نسبت به جامعه طبقه پایین هیچ مسؤلیّتی ندارد؟

شخص اتوموبیلی 900 میلیونی داشته باشد و در همان شهر فقرایی هم وجود داشته باشد. آیا پرداخت کردن «زکات» و«خمس» تمامی مسؤلیتها را از دوش آن ثروتمند بر می‌دارد یا نه ؟

به نظر می‌رسد تا ریشه کن شدن فقر در جامعه اسلامی ثروتمندان وظیفه دارند به نوعی در کاهش فاصله طبقاتی یاری رسانند وهمچنین اقتصاددانان یک سیستمی را طرّاحی کنندکه به فاصله طبقاتی نینجامد. 

در سیستم سرمایه داری امروز صاحبان شرکت بزرگ از مالیات برق و غیره جهت گسترش اقتصاد معاف می‌شوند و «ارز» به این شرکتهای با قیمت پایین تر فروخته می‌شود این سیستم اقتصاد کشور را راه اندازی می‌کند امّا روز به روز صاحب شرکت پول دار تر می‌شوند وافرادی که از این مزایا برخوردار نیستند، روز به روز فقیر تر می‌شوند. 

پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند:‏ مَا آمَنَ‏ بِی‏ مَنْ‏ بَاتَ‏ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیَةٍ یَبِیتُ وَ فِیهِمْ جَائِعٌ   ؛  به من ایمان نیاورده کسی که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد و به من ایمان نیاورده اهل روستایی که سیر بخوابند و در بین آنان گرسنه ای باشد. 

روایتی بسیار طولانی را شیخ کلینی نقل می‌کند که در آن واجب مالی غیر زکاتی به صراحت بیان شده است:« ابا بصیر می‌گوید نزد امام صادق بودیم سخن از «زکات» شد، ایشان فرمودند زکات چیزی است که به وسیله آن مسلمان گفته می‌شوید[از علایم ظاهری پذیرش حکومت اسلام است] در اموال شما غیر از«زکات» نیز واجباتی نیز هست، مگر نشنیده ای قول خداوند را که می‌فرماید وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ.  لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏  پس حق معلوم غیر از زکات است که شخص اگر بخواهد در هر روز یا هر جمعه و...  بپردازد».   

از روایات فوق می‌توان چنین استفاده کرد که «واجبات مالی» تنها در «زکات» خلاصه نمی‌شود. بلکه فراتر از «زکات» نیز وجود دارد. در جامعه ای با اختلاف طبقاتی بسیار زیاد تنها پرداخت زکات این فاصله را کاهش نمی‌دهد در نتیجه فقر همچنان باقی است، فلسفه پرداخت زکات زدودن فقر است. اگر در جامعه فقیری نباشد پرداخت زکات وجهی نخواهد داشت. مگر این که در صورت غنی بودن جامعه تفاسیر عرفانی از زکات بنماییم. و الّا آن چه از آیات و روایات زکات فهمیده می‌شود، پرداخت زکات جهت ریشه کن شدن فقر از جامعه است، ومادامی که با پرداخت «زکات» فقر همچنان باقی بماند بر ثروت مندان غیر از زکات اموال واجبی دیگر جهت پرداخت واجب است. 


۰

حقیقت بودن

معنویت

حقیقت بودن یعنی این که همیشه باید با هستی کنار آمد...

ما جزئی از هستی هستیم این یک واقعیت است ؛ تنها راه مبارزه با این واقعیت قبول این موضوع است،فرافکنی درد و رنج بسیاری را برای خود وهمراهانمان به بار می آورد.

خودکشی : یعنی سهل انگاری زیاد به هستی و اعمال رنج به خود و نزدیکان

تن پروری: یعنی جدی گرفتن بیش از حد دنیا و نیز اعمال رنج به خود و دیگران

تنها راه باقی مانده، مبارزه با این دو نوع نگاه است.

نه خیلی جدی و نه خیلی شوخی...

میانه میانه .

یک افق نسبتا جامع و محتاطانه نسبت به زندگی.

حقیقت همین است.


سلطان علی نایبی

۰

بهداشت در اسلام

سبک زندگی اسلامی بهداشت در اسلام

نویسنده : سلطان علی نایبی

نظافت در اسلام بسیار سفارش شده است و پاکیزگی از علایم مؤمن دانسته شده است: النَّظَافَةُ مِنَ‏ الْإِیمَان‏».  پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند: تنظّفوا بکلّ‏ ما استطعتم‏ فإنّ اللَّه تعالى بنى الإسلام على النّظافة و لن یدخل الجنّة إلّا کلّ نظیف ؛  هر قدر که می‌توانید پاکیزه باشد زیرا خداوند متعال اسلام را بر پاکیزگی بنا نهاده است و به بهشت وارد نمی‌شود مگر افراد پاکیزه». بنابراین از شاخصه های مهم بندگی رعایت نظافت است چه در حیطه فردی و چه در حیطه اجتماعی. امام صادق می‌گوید امام سجاد این گونه بودند که هر گاه کلوخی را در راه می‌دیدند از اسبشان پیاده می‌شدند و آن را با دستشان دور می‌کردند.   امیرالمؤمنین می‌فرمایند: که خاکها را پشت درب خانه تان نریزد که جایگاه شیطان است؛  لا تُؤْوُوا التُّرَابَ خَلْفَ الْبَابِ فَإِنَّهُ مَأْوَى‏ الشَّیْطَانِ‏ ». 

پیامبر گرامی اسلام فرمودند:من اماط عَنْ‏ طَرِیقِ‏ الْمُسْلِمِینَ‏ مَا یُؤْذِیهِمْ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ قِرَاءَةِ أَرْبَعِ مِائَةِ آیَة کُلُّ حَرفٍ مِنها بِعَشرِ حَسَناتٍ ؛  بر طرف کردن چیزی از راه [عابر پیاده]مسلمانان، که باعث آزار و اذیت آنان است، ثواب قرائت چهار صد آیه را دارد که هر حرف از آن ده حسنه را دارا می‌باشد». 

رعایت بهداشت محیط از اموری است که در روایات اهل بیت بدان اشاره بسیاری شده است و از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. شهرهای کثیف و آلوده نمی‌تواند علایم یک شهر اسلامی باشد بر یک «بنده» زیبنده نیست که محیط زندگی خویش را آلوده نماید. 

.........................................
مستغفرى، . ص21. 
  - پاینده،  ابو القاسم، . ص391. 
  - طوسى،  الأمالی، . ص673. 
  - برقى، . ج2، ص624. 
 - طوسى،  الأمالی ص183. 



۰

سبک اقتصاد اسلامی/ 2 /ثروت اندوزی (تکاثر)

سبک زندگی اسلامی سبک اقتصاد اسلامی اقتصاد در قرآن

 نویسنده: سلطان علی نایبی

از آن جایی که زمینه ها ی تربیتی و محیطهای مختلف زندگی خانوداگی و اجتماعی بر افراد تأثیر گذار است عدّه محدودی در جامعه دارای «قدرت اقتصادی» هستند. برخی به دلیل شرایط خانوداگی و ارث ومیراث به ثروت هنگفتی می‌رسند برخی به دلیل هوش بالای اقتصادی برخی دیگر به دلایل مختلف...  لذا در جامعه از آن جا که استعدادهای اقتصادی مساوی نیست، طبیعتاً فاصله طبقاتی در جامعه ایجاد می‌شود، خداوند متعال برای جلوگیری از طغیان فردی و فاصله طبقاتی «تکاثر» را نکوهش و درعوض قرض الحسنه و انفاق وزکات را سفارش کرده است. 

همان طوری که در بخش عزّت اقتصادی بیان شد، اصل «اکتساب مال» از منظر اسلام اشکالی ندارد، امّا سخن این است که اگر این تکاثر انسان را از خداوند دور کند همچنین فاصله طبقاتی را در جامعه بسیار کند، از منظر شریعت «تکاثری مذموم » است. 

«مال اندوزی»جهت استفاده بهینه از طبیعت و آشنایی هر چه بیشتر کائنات فی نفسه به نظر می‌رسد اشکالی ندارد،  امّا از آن جایی که طبیعت انسان «هلوع» و«حریص» است«مال اندوزی» اکثر مردم را از یاد خدا غافل می‌کند، مگر این که از لحاظ نفسانی بسیار قوی باشد که چنین انسان ها یی بسیار نادرند. طبیعت مادّی انسان کسب هر چه بیشتر «ثروت» را می‌خواهد و فطرت انسان رهایی از تعلّقات دنیوی را، به نظر می‌رسد، نگهداری نفس با ثروت زیاد بسیار مشکل باشد، از این روست که در قرآن کریم وروایات «تکاثر» نکوهش شده است. نه بدین معنا که نفس این کار قبیح است بلکه بدلیل لوازم «تکاثر» که عبارتند از :فخر فروشی، غافل شدن از یاد خدا، ایجاد فاصله طبقاتی در جامعه، محور قرار گرفتن اقتصاد در جامعه بدل دین و... 

قرآن کریم در سوره حدید می‌فرماید:« اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ‏ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد؛   بدانید همانا زندگی دنیا بازیچه و لهو  و زینت ات و و فخر فرویش بین خودتان و زیاد کردن مال واولاد». 

آیت الله جوادی آملی ارکان معامله با دنیا را چنین بیان می‌کنند:« راضی بودن به کمترین امکانات؛  ایثار به موجود؛  طلب نکردن مفقود؛  عدم علاقه به مال زیاد؛  انتخاب روش زهد؛  معرفت به آفات و بلایا؛  برانداختن شهوات دنیوی همراه ترک مناصب ظاهری.  هرگاه این خصوصیات در فرد تحقق پیدا کند،  از بندگان مقرب می‏شود».  

.............................

منابع:

- سوره تکاثر، 1

-سوره حدید، 20. 

جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، ص185. 

۴

انسان جانشین خدا

انسان جانشین خدا

 


دریافت
حجم: 8.52 مگابایت
توضیحات: سلطان علی نایبی/ انسان جانشین خدا

مدت زمان: 3 دقیقه 47 ثانیه 

۰

وظایف ما در قبال اهل بیت ع / قسمت اول / معرفت به اهل بیت ع

اهل بیت شناسی امام شناسی

وظایف ما در قبال اهل بیت ع / قسمت اول / معرفت به اهل بیت ع

نویسنده: سلطان علی نایبی


1- معرفت

معرفت به مقام عظیم الشّأن پیامبرص و اهل بیت ع بسیار مهم است، زیرا معرفت مقدمه مودت است، و مودت مقدمه اطاعت و ولایت. تامعرفتی نباشد مودّتی نخواهد بود و تا مودّتی نباشد، اطاعت و ولایت پذیرفته نشده و به سرانجام نمی‌رسد. پیامبر اعظم ص می‌فرماید:«وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا یَنْتَفِعُ عَبْدٌ بعمله إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا؛   سوگند به آن که جانم در دست اوست، هیچ بنده ای راعملش سود نرساند، مگر در پرتو شناخت حقّ ما».  

أمیر المؤمنین ع می ‌فرماید:« مَنْ‏ مَاتَ‏ عَلَى‏ فِرَاشِهِ‏ وَ هُوَ عَلَى‏ مَعْرِفَةِ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ حَقِّ أَهْلِ بَیْتِهِ مَاتَ شَهِیداً [وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ‏] 

؛ هر کس در بستر خود بمیرد، در حالی که حقّ پروردگار خویش و رسول و حقّ اهل بیت پیامبرش را شناخته باشد، شهید مرده است.  -امام حسن عسکری ع:  مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ یَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة 

از آن جا ائمّه اطهار راه ارتباطی ما با شریعت می‌باشند، اگر معرفت نسبت به آنان نداشته باشیم، قطعاً در دین خود گمراه خواهیم شد، زیرا دین مستقیماً بر ما وحی نمی‌شود و بسیاری از مباحث اصلی دین را باید از قرآن کریم و روایات معصومین ع دریافت کنیم، حال اگر معرفتی نسبت به امامان خویش نداشته باشیم، از دین حقیقی واسلام راستین منحرف شده وبه دام کسانی می‌افتیم که دین را با عقل ناقص خویش تفسیرمی کنند واین آغاز ضلالت می‌شود لذا در دعای آخر الزمان می خوانیم : اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینی  


راه های شناخت امام:

1- شناخت حق    : 

در جنگ جمل کسی آمد نزد علی ع و پرسید من مردد ماندم به کدام لشکر ملحق شوم؟! یک طرف عایشه ام المومنین همسر پیامبر ،زبیر سیف الاسلام پسر عمه پیامبر و سویی دیگر پسر عمو و داماد پیامبر علی بن ابی طالب؟!

حضرت در جواب فرمودند: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ الْحَقُّ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ اعْرِفِ‏ الْحَقَ‏ تَعْرِفْ‏ أَهْلَهُ‏. 

از راه های شناخت امام این است که انسان «حق» را بشناسد،کسی که «دین» را نشناسد نمی تواند بفهمد چه کسی دین دار است.کسی که «عدالت» را نشناسد نمی تواند بفهمد چه کسی عادل است.

2- مطالعه و تحقیق

هرکس بیشتر مطالعه کرد اطلاعات بیشتری در مورد امامت به دست می آورد.این در زمینه های علوم دیگر نیز صادق است.

3- قدرت تحلیل و جمع بندی

مطالعه تنها کافی نیست ،بلکه قدرت استنباط و تحلیل و جمع بندی نیز مهم است.ابن ابی الحدید معتزلی نهج البلاغه امیرالمومنین ع را شرح داده ، به تاریخ زندگی ایشان تسلط نسبتا جامعی دارد اما هرگز شیعه نشد،و یا بسیاری  از مورخین و ومحدثین که تسلط بر اخبار و تاریخ ائمه شیعه داشتند اما هرگز شیعه نشدند مانند جرج جرداق مسیحی « صوت العداله الانسانیه» یا صبحی صالح که شرح نهج البلاغه نوشته است.

مهمترین بخش در قسمت اطلاعات ،بعد از فراگیری اطلاعات قدرت استنباط ،تحلیل و جمع بندی نهایی است؛اگر قدرت استنباط ضعیف بود نیل به «معرفت کامل» تقریبا محال است.

..................................

  - نوری، ج1، ص151. 

  لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی) - قم، چاپ: اول، 1376 ش.ص464.

  - تمیمی آمدی،  ص115.؛غررالحکم ح 1997.

  ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة - تهران، چاپ: دوم، 1395ق.(ج2،ص409)

  کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. ج‏1 ؛ ص337

  فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1375 ش. ؛ ج‏1 ؛ ص31


۰

تفاوت های علم حصولی وحضوری

معرفت شناسی

تفاوت های علم حصولی وحضوری


از مهم ترین شاخصه های شناخت علم حصولی از علم حضوری این است که در علم حضوری،افزون بر اتحاد یا وحدت علم و عالم،علم با معلوم عینیت داشته،یکی هستند؛اما در علم حصولی،مفهوم یا صورتی که  بدون واسطه معلوم نفس است،از معلوم بالعرض یعنی اشیای خارجی،حکایت می کند.بدین روی می توان گفت در علم حصولی معلوم بالذات صورت ذهنی،ومعلوم بالعرض موجودی در خارج از ذهن است در نتیجه،تغایر آن ها قیاسی است.علم حصولی در مقایسه صورت ذهنی با محکی اش حصولی تلقی می شود؛درحالی که به لحاظ ذات خود که صورتی علمی و ذهنی است؛ ودر واقع معلوم بالذات هم اوست،حضوری است . 

اینک به مهم ترین تفاوت های علم حصولی و حضوری می پردازیم:

1- درک با واسطه و بلاواسطه: درعلم حصولی شخص به وسیله صورت یا مفهوم ذهنی از شئ یا شخص درک شونده آگاه می شود ولی در علم حضوری چنین واسطه ای وجود ندارد.

2- خطا ناپذیری علم حضوری: خطا که عبارت است از عدم  مطابقت ادراک با ادراک شونده در جایی امکان تحقّق دارد که ادراک با واسطه انجام گیرد،امّا در علوم حضوری که ذات معلوم،مورد شهودعالم قرار می گیرد جای چنین احتمالی نیست. 

3- تفاوت در کیفیت: علم حضوری با دارایی قرین است. تفاوت دانش حصولی و حضوری نظیر تفاوت کیفیت علم پزشک و بیمار به درد است.علم بیمار به درد،حضوری وعلم پزشک به آن حصولی است. پزشک برای آن که به درد، علم حضوری پیدا کند ، ناگزیر باید در واقعیت و وجود خود تغییری ایجاد نماید. 

4- امکان دستیابی به حقیقت وجود: باعلم حضوری می توان به حقیقت وجود دسترسی پیدا کرد.

5- شخصی و انتقال ناپذیر بودن علم حضوری: مکاشفات که از جنس علوم حضوری هستند قابل انتقال به غیر نیست،تنها می شود گزارشی از آن را ارائه داد.گرچه هرکس می تواند مکاشفه خود را داشته باشد، واز این حیث علم حضوری عمومیت دارد،اما یک مکاشفه خاص و علم حضوری خاص را نمی توان به غیر منتقل کرد.

6- عدم اتصاف علم حضوری به احکام ذهنی:  از آن جایی که  درعلم حضوری وساطت مفاهیم و صورذهنی وجود ندارد 

از این رو،اوصافی همچون حکایت،شک،یقین،تصور،

تصدیق،تعقل،استدلال،تعریف،تفهیم و تفهم که علم حصولی به آن ها متصف می شود؛در مورد علم حضوری به کار نمی روند. 

علم حضوری با دارایی قرین است ، حال آن که علم حصولی دانشی بی بهره از دارایی است. 

کسی که از طریق علم حصولی به رحمت گسترده و بی کران الهی آگاه است، وصف بخشش را می شناسد وکسی که با دانش شهودی و حضوری به رحمت خداوند آگاه است،آن رحمت را واجد است وبه همین دلیل در فلاح و رستگاری مستغرق می باشد. 

منابع: 


حسین زاده،معرفت بشری؛زیر ساخت ها، ص 47و48.

  - مصباح یزدی،محمّد تقی،آموزش فلسفه،نشر سازمان تبلیغات اسلامی،چاپ سوم ،زمستان1368،ج1،ص159.

  - پارسانیا، حمید، سنّت  ایدئولوژی علم ، ناشر بوستان کتاب، چاپ دوم 1386.ص28.

حسین زاده،محمّد،معرفت بشری؛زیرساخت ه ص31-33.
 - حسین زاده،معرفت بشری،ص33و34.
 - پارسانیا،ص28.


نویسنده: سلطان علی نایبی


۱

جایگاه عقل در منابع اسلامی

جایگاه عقل در منابع اسلامی

  


در قرآن کریم عنایت ویژه ای به فراگیری علمّ و تفقّه و تدبّر شده است

:«مشتقات «علم»779 بار،«عقل» 4بار،«فقه»20بار،«فکر»18بار،

«ذکر»274بار،«تدبّر»4بار،و«لبّ»16بار آمده است».

«عقل»نعمتی است که خداوند به انسانها (به استثنای دیوانگان و...)ارزانی داشته،و«تعقّل»نکردن در این دنیا انسان را در آخرت سرافکنده خواهد کرد چنانکه عدّه ای از جهنّمیان «عدم تعقّل» را سبب ورودشان به «آتش» می دانند:«لوکنّا نسمع أو نعقل ما کنّا فی أصحاب السّعیر» 

در سوره «زمر» خداوند متعالﷻ «بندگان» خویش را کسانی می داند که صاحبان عقلند و بهترین سخنان را بعد از گوش فرا دادن پیروی می کنند:«فبشرّ عباد الّذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه أولئک الّذین هداهم الله و أولئک هم اولو الالباب» 

خداوند ﷻ در سوره آل عمران صاحبان عقل را کسانی معرّفی می کند که خداوند را در تمامی حالات به یاد می آورند و در خلقت آسمان ها و زمین «تفکّر» می کنند. 

در سوره ذاریات سیرآفاقی و انفسی بیان شده است:«وفی الأرض آیات للموقنین و فی أنفسکم أفلا تبصرون» 

-روایات

أمیر المؤمنین ع فلسفه بعثت پیامبران را آشکار کردن گنجینه های عقل انسان ها می داند: 

ویثیروا لهم دفائن العقول 

در روایتی پیامبرأعظم ص می فرمایند عقل وسیله ای است که بوسیله آن انسان حق و باطل را تشخیص داده و از هم جدا می کند: العقل نور فی القلب یفرق به بین الحق و الباطل 

در روایتی دیگر عقل را به چیزی معنا کرده اند که بدان وسیله خداوندعبادت می شود العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان  عقل وتعقّل را هم می توان منبعی برای سیر آفاقی دانست هم منبعی برای سیر انفسی،

 در روایاتی که از اهل بیت ع به ما رسیده است نیز به این نکته اشاره شده است که با عقل هایتان خدا را تصدیق کنید ، شاید منظور از این امر همان توجّه به ماورای عقل باشد که توسط عقل صورت می گیرد و همان سیر آفاقی است: « بالعقول یعتقد التصدیق بالله  

امیر المومنین ع می فرمایند:هرگاه خداوند خیر بنده اش را بخواهد،خردی استوار به او می بخشد:« إذا أراد الله بعبد خیرا منحه عقلا قویما  و نیز فرموده اند ارزش هر انسانی خردمندی اوست: قیمه کلّ امرء عقله .

منابع:

- ملک،10

  - زمر،17و18

  - آل عمران،190و191.

  - ذاریات 20و 21

  - نهج البلاغه،خطبه 1،ص43.

  - حسن بن ابى الحسن دیلمى، إرشاد القلوب، دو جلد در یک مجلد، انتشارات شریف رضى، 1412 هجرى قمرى‏ 1،ص198

شیخ صدوق، معانی الأخبار، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1361 هجرى شمسی،ص240

  - شیخ صدوق، التوحید، یک جلد، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1398 هجرى قمرى (1357 شمسى ص40.

  - عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، یک جلد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسی، ص50.

  - غرر الحکم،ص50


 نویسنده: سلطان علی نایبی




۰

آفرینش یک راز

می توان گفت حقیقت «آفرینش» یک راز است.و «خلقت جهان» «آفرینش یک راز» است.رازی مهم که پی بردن به کنه آن گیج کننده است و در عین حال حیرت آور.
۰

اسلام دین محبت

اسلام هیچ گاه با خشونت موافق نیست.

اسلام دین محبت است.

تمامی جنگ های صدر اسلام برای حفظ نظم و دفاع از کیان اسلامی بوده و غیر مسلمانان مختار به پرداخت جزیه بودند...

اسلام همیشه تاکید بر صلح و برخورد مناسب حتی با مخالفین دارد .اما حساب دشمنان حربی و قسم خورده جداست.

۰

انسان و اقتصاد

انسان هیچ گاه از اقتصاد بی نیاز نبوده است.


مهمترین سوال این است که آیا مهم تر از اقتصاد نیز،برای انسان چیز دیگری هم هست یا نه ؟!


آیا فشار اقتصادی سبب می شود مثلا طفل بی گناهی کشته شود تا خورده شود؟! 


چه چیزی مانع این امر است؟!


جواب شاید این باشد


: انسانیت  


بنابراین بالاتر از اقتصاد و نیازهای جسمانی چیزی فراتر هم وجود دارد.............

۰

انسان

اینک بشر در آزمونی سخت مقابل مدرنیته ایستاده است...
نبردی بی پایان با خواسته های نفسانی
۱

اخلاص درعبادت / آیا عبادت برای بهشتی شدن شرک است؟!

معرفت شناسی معنویت ابحاث کلامی

اخلاص درعبادت / آیا عبادت برای بهشتی شدن شرک است؟!


سلطان علی نایبی

 

در «توحید عبادی» اوّلین چیزی که به ذهن می آید و منظور است این است که در عالم «ظاهر کسی جز خداوند سزاوار پرستش نیست».و این معنا را افاده می کند که «ذاتی غیر خدا مستحق پرستش نیست».امّا در اخلاص که «مرتبه اعلای توحید عبادی» است،منظور این است که «بنده» باید تمام اراده خویش را به کار گیرد که این تنها ذاتی را که می پرستد،به «نیّت کامل خدامحورانه باشد» و اغراض دیگری را در آن قرار ندهد،از جمله : ریا و...

به یک عبارت می توان گفت که «بنده » «درحالت ریا»دارای «توحید عبادی» است زیرا «یک ذات» را عبادت می کند،امّا از آن جایی که مصمّم بر «نیّت خویش نیست» و «اغراض دیگری را نیز همزمان در نظر گرفته » آن «اغراض دیگر » را ما به صورت «ذاتی در برابر خداوند در نظر می گیریم» و حکم می کنیم که وی «توحید عبادی » ندارد  و دچار «شرک » شده است.بنده در این حالت «ذات خویش» یا «کس دیگر» را به عنوان خدا در نظر نگرفته است پس چگونه مشرک می شود؟!

زمانی به ریاکارمی توانیم بگوییم مشرک شده است که «ذاتی را دربرابر ذات خداوند به عنوان «اله ومعبود خویش» بپرستد».در حالی که او کسی را در عبادت خویش شریک نکرده فقط عبادت خویش را به قصد کامل انجام نداده است.بله در مورد شخصی که علم کامل داریم خداوند را هیچ گاه جز برای شهرت عبادت نمی کند،بگوییم که مشرک است.زیرا او «ذات خداوند» را هیچ گاه به عنوان معبود نپذیرفته است،امّا کسی که فقط «ذات خداوند » را به عنوان «معبود» از منظر معرفت شناسی پذیرفته و از منظر عمل هم هیچ ذات دیگری را در مقابل حضرت احدیّت به عنوان «خدا» در نظر نگرفته ،منتهی «حبّ ذات » او را وسوسه کرده که قدری هم برای شهرتش ،عبادت کند یا برای ترس از جهنّم یا شوق بهشت،در این صورت آیا می توان گفت او مشرک است؟!

 زیرا گاهی اوقات «بنده» یا «عابد» خداوند را عبادت می کند امّا در کنار آن شهرت خویش با عبادت را نیز در نظر گرفته،بعد نماز متوجّه می شود کسی در مسجد حضور نداشته،و او به خاطر صدای باد تصوّر نموده کسی وارد مسجد شده است،در این حالت ما می گوییم «عابد» ،خداوند را با اراده جدّی نپرستیده بلکه «خواهش های نفسانی خویش را شریک کرده» است.در فرض مذکور،هیچ ذاتی در مقابل خدا قرار ندارد،هیچ شخصی هم وجود ندارد،بلکه این خواهش نفسانی بوده که بر اساس یک تصوّر شریک در عبادت او شده است.

ظاهر است که شریک خداوند «ذات نفس عابد ریاکار » نیست. بلکه «جنبه هایی از ذات اوست که به عنوان خواهش های نفسانی یا مادّی » از آن نام می بریم.به عبارتی عبادت او به نوعی به «حبّ ذات» بر می گردد.

به بیانی دیگر در فرض مذکور «حبّ ذات» با «حبّ الله تعالی» جمع می شود.

سوال: آیا می شود عبادتی را تصوّر کرد بدون «حبّ ذات»

دوم: آیا «حبّ ذات» ممنوع است؟

سوم: چرا «حبّ ذات» با «حبّ به الله » در یک آن جمع نمی شود؟چه استبعادی دارد با یک تیر دو نشان زدن.

اکثر مردم به خاطر جهنّم و بهشت نمازمی خوانند بنابراین باید بگوییم آنان مشرکند.

بله «مرتبه اعلای عبادت اخلاص است» امّا آیا غیر مخلصان مشرکند؟

آیا غیرمخلصان اصلا می توانند در لفظ «عبد و بنده» قرار بگیرند؟!

می توان گفت عبادت «ریا محور» نوعی شرک است اما کمرنگ شده که علمای اخلاق از آن به «شرک خفی» یاد کرده اند اما این «شرک خفی و ریا » اگر محور کار قرار گیرد بعید نیست تبدیل به «شرک جلی» شود زیرا شخص خودش را پرستیده است نه خدا را .به عبارتی هدف عابد تامین مصالح اخروی خویش است نه امتثال امر یا عشق در عبادت که در این صورت عبادت او در محور «ذات خود او » می چرخد که شرک است.


۰

نقدی بر معنویت آقای ملکیان (1) / پروژه عقلانیت و معنویت/ سلطان علی نایبی

معرفت شناسی معنویت معنویت اسلامی

نقدی بر معنویت آقای ملکیان (1) / پروژه عقلانیت و معنویت/ سلطان علی نایبی

نایبی 1

نقد معنویت آقای ملکیان

نکته ای که باید مطرح کرد این است که معنویت مطلوب مطلوب به نظر نگارنده معنویّتی است که در قدم اوّل پرده از حقیقت بردارد. و انسان را با حقیقت مواجه سازد.حال اگر این معنویت به انسان آرامش داد فبها اگر هم آرامش نداد، اشکالی ندارد لا اقلّ بازتابی از حقیقت را به ما نشان داده است.

اگر همّ و غمّ یک «سالک »این باشد که پرده از اسرارعالم بردارد و بداند بالاخره این عالم «قافله سالار » و « مدبّری»دارد و غایتی برای این عالم متصوّر است و به آن غایت طیّ طریق نماید، و درک این حقیقت نماید او در اوّل و آخر راهش یک «سالک معنوی» و« انسان به تمام معنوی»است.

امّا اگر منظور از«معنویت» فقط رسیدن به آرامش باشد، در این صورت اگر اورا انسانی بدنبال معنویت بدانیم،خیلی مناسب سخن نگفته ایم.چنین انسانی در بهترین حالتش یک انسان روان پریش است که برای کاستن دردها و رنجهای خود یا دیگران می خواهد طریقی را بپیماید که فقط درد و رنجی را بکاهد یا از بین ببرد برای او یافتن حقیقت معنایی ندارد.

کسی که به حقیقت دنیا نیندیشد، و « غایت عالم دنیوی » را مد نظر نداشته باشد، او یک انسان معنوی نیست. هر چند در تعاریف برخی پژوهشگران به معنویت معنایی عام داده شده است.

و اینکه می گویند «فرقه های نوظهور معنوی» به جای آن اگر بگویند:« فرقه های نو ظهورمتفاوت با ادیان سنّتی» بهتر است، چون این فرقه ها «معنویتی » ندارند. یک سری افکار پریشان و اعمال بدون پشتوانه استدلال عقلانی و عرفانی در خور توجّه.

«معنویت»، اگر پرده از حقیقتی نگشاید مانند « مدرنیزه شده عالم» فقط جهت برآورده شدن یکی از خواسته های بشری است منتها از نوع «نیازهای روحانی» . که با این آرامش بهتر بتوان به «تمایلات مادّی » رسید که می شود مقدّمه ای برای بهتر و بیشتر استفاده کردن از مادیّات .

که این امر را در سیره «اوشو» می بینیم.

«معنویت» بدون «حقیقت» ، در خدمت سکولار ها  و نظام سرمایه داری است که بهتر بتوانند از هجوم آنان به «تمایلات نفسانی» پشتیبانی کند، تا احساس شرم نکنند.

در این نوع معنویت از ارتباطات جنسی آزاد هیچ ابایی نیست، بنابراین می توان این نوع از «معنویت» راملحق به همان «نظام سرمایه داری» دانست.

«معنویت» همان طوری که از نامش پیداست ، باید راهی باشد تا انسان ناسوتی وخاکی را به عالم معنا سوق دهد ، نه اینکه دو پای بشر را همچنان در خاک نگه دارد و صرفا پوششی باشد از جنس «روحانی» تا او بیشتر بتواند به تمایلات مادی خویش برسد.

«معنویتی» که «جناب آقای ملکیان» در « پروژه عقلانیت  و معنویت» مطرح می کنند، از این سنخ است، معنویتی نیست که پرده از حقیقتی بردارد یا انسان را به عالم معنا سوق دهد یا حالتی معنوی که سرشار از رسیدن به حقیقت است برای او ایجاد کند. بلکه همین که انسان از زندگی خویش شادی حاصل کرد و امیدوار بود (به عبارتی خودکشی نکرد و به زندگی فعلی خوش بود) می شود معنویتی کامل برای او.حال این معنویت او را به خدا و عالم معنا سوق می دهد چنین رسالتی ندارد.

«معنویت مطلوب از منظر اسلام» معنویتی است که بر طبق «شریعت» راه های باطنی که «طریقت» باشد را پیش روی «سالک»قرار دهد تا او بتواند ،«شریعت » را انجام داده و به مقام های باطنی که «طریقت» باشد، راه برد و از آن جا خود را به «حقیقت» برساند.

لذا پلّه های «شریعت» ، «طریقت» ،«حقیقت» کاملا حساب شده و دقیق است.

این چنین معنویتی هم از پشتوانه عقلانی برخوردار است ، و هم فرصتی جدید پیش روی انسان می نهد، و بشر خاکی را از خاک به افلاک می کشاند ، نه اینکه به او حالتی بدهد که فقط بتواند به زندگی بخندد وهمین «خنده به زندگی» ، «غایت معنوی» او باشد.

در «معنویت اسلامی » انسانی که به مقام های معنوی رسید، باکی ندارد که زندگی دنیا بر او «ناآرام » جلوه کند او به «حقیقت» رسیده است و « آرام » است. و کسی که به حقیقت رسیده هیچ طوفانی او را متزلزل نمی کند، لذّت رسیدن به حقیقت چنان آرامشی به انسان می دهد که او را از هرگونه «معنویت مادّی گرا» بی نیازمی نماید.

در «معنویت اسلامی» ، «آرامش » از توابع و لوازم«رسیدن به حقیقت» است نه اینکه هدف غایی «معنویت اسلامی» ، «آرامش » باشد بدون چشم داشت به «وصول حقیقت».


۰

درجات معرفت الهی

معرفت شناسی خداشناسی

درجات معرفت الهی

درجات معرفت الهی 

سلطان علی نایبی

 «معرفت الهی »  درجاتی دارد(اشاره به کتاب اوصاف الاشراف سیّد بن طاووس ومراحل اخلاق آیت الله جوادی آملی».(کتابی در عشق الهی  نوشته شود). یک مرحله آشنایی اجمالی با اوصاف و ذات حضرت حق است ومرحله دوّم از معرفت زمانی بدست می آید که انسان به حقّ الیقین برسید یعنی این اسماء و ذات را با تمام وجود درک کند و مستغرق عشق الهی شود که پس از این ادراک معرفتی دیگر علاوه بر  معرفت قبلی نصیب «عارف» می شود که «اوج معرفت» است و با «معرفت قبلی» بسیار متفاوت است.شاید بتوان مثال زد که معرفت اولیه مانند کسی است که آب را ندیده امّا آشنایی ای اجمالی با صفات آب دارد این که آب مایع است و سیلان دارد و... که این مرحله «عین الیقین معرفت » است.مرحله دوّم زمانی است که آب را در مانیتور رایانه خویش مشاهده می کند که این مرحله «علم الیقین معرفت » است؛ و مرحله سوّم زمانی است که او وارد اقیانوس می شود و قدری شنا می کند یا از آب می نوشد در اینجا معرفتی جدید علاوه بر معارفی که قبلاً از آب بدست آورده بود به او اضافه می شود که بسیار متفاوت تر و حقیقی تر  و لذّت بخش تر است.بلاتشبیه به ذات اقدس اله شاید بتوان گفت «معرفت قلبی» به خداوند نیز مانند مثال فوق مراتبی دارد و اهمّ مراتب آن «مرتبه عشق الهی » است که عارف مستغرق در اقیانوس رحمانیّه الهی می شود و صفات جلالیّه و جمالیّه حضرت محبوب را با تمام وجود ادراک می کند.

 

 


۰

زندگی به سبک اسلامی هزینه دارد

در این دنیای مدرن زندگی به سبک اسلامی هزینه دارد


این سختی های دنیای مدرن 


حیات خلوت اخلاق



جایی که نفس اماره و خواهش هایش



دنیا با زیبایی هایش فقط رخ می نماید


کجایند ابراهیم ادهم ها!

۰

نوروز ۱۳۹۷

فرا رسیدن بهار طبیعت عید خجسته سال ۱۳۹۷ مبارک باد.
به امید این که دل ها نیز تازه شده و کدورت ها پاک شود.
هرروزتان نوروز و نوروزتان پیروز باد.
۱

نوحه الهی بمحمد الهی بعلی / سلطان علی نایبی

سبک زندگی اسلامی

نوحه الهی بمحمد الهی بعلی  / سلطان علی نایبی

دریافت
عنوان: نوحه الهی بمحمد الهی بعلی
توضیحات: روز عاشورا/ شیراز/1396

 

 

سبک زندگی اسلامی

زندگی یک مسلمان نمی تواند از ارزش های او عاری باشد،لازم است هر فرد مسلمان تمام ارکان حیات خویش را با ارزشهای زیبای اسلامی تطبیق دهد.

بایگانی

پربحث ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده